• وبلاگ : بوي بهشت
  • يادداشت : اين حسين(ع) كه مي گويي .....يعني چه ؟؟؟!!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست عزيز

    حالتون چطوره؟ خوب هستيد ان شا الله؟

    مي بخشيد كه دير سر زدم. باور كنيد كه سهل انگاري نبوده و به هيچ كدوم از دوستان نتونستم سر بزنم و شرمنده همه شدم.

    راستي اون كار بزرگي كه گفتيد رو انجام داديد؟ خيلي دوست دارم بدونم نتيجه اش چي شده؟

    براتون آرزوي سلامتي و موفقيت دارم و شما رو به خداي بزرگ ميسپارم.

    افرين به تو كه با هابيلت يار شدي و نور هدايت رو روشن كردي و چيزي كه هيچ وقت گم نبود براي هميشه نگهش داشتي
    گروه نرم افزاري طب امين جهت رفاه حال پزشكان و دانشجويان محترم پزشكي اقدام به ايجاد سايت و نمايش و فروش محصولات خود كرده است. شما ميتوانيد با ورود به اين سايت در هر مقطع پزشكي كه هستيد نرم افزار دلخواهتان را انتخاب و به صورت آنلاين خريد كرده و توسط پيك رايگان تحويل بگيريد. براي اطلاعات بيشتر به سايت مراجه فرماييد.
    http://www.aminteb.com/
    گروه نرم افزاري طب امين جهت رفاه حال پزشكان و دانشجويان محترم پزشكي اقدام به ايجاد سايت و نمايش و فروش محصولات خود كرده است. شما ميتوانيد با ورود به اين سايت در هر مقطع پزشكي كه هستيد نرم افزار دلخواهتان را انتخاب و به صورت آنلاين خريد كرده و توسط پيك رايگان تحويل بگيريد. براي اطلاعات بيشتر به سايت مراجه فرماييد.
    http://www.aminteb.com/

    شب چهارشنبه به دوستم سپردم كه فردا برام مرخصي بگيره، صبح چهارشنبه به اتفاق يه نفر آدم غير وبلاگ نويس رفتيم جشنواره...



    اين آرم جشنواره بود...



    اين‏هم گروه سرود، وقتي سرودشان تمام شد آمدند و قاطي ما نشستند، از يكي از اين گل‏پسرها پرسيدم كه چقدر تمرين كرده بوديد، گفت 4 ماه، گفتم چند بار اجرا داشته‏ايد، گفت 5 بار، وقتي نشسته بودند اينقدر سر و صدا كردند كه روي آن سه تا شلوغ را كم كردند.



    اين هم نمايي بازتر از محل برگزاري مراسم اختتاميه جشنواره،‏ آن آدميزادي كه پشت تريبون است، سيد جواد هاشمي نام دارد.



    اين هم دوباره سيدجواد هاشمي



    و اين هم بالانشين وزارت فخيمه ارشاد



    ايشون همون آقايي هستن كه توي قسمت نظرات يادداشت قبلي نوشته‏اند كه مرا به خاطر ندارند. www.hojre.net



    به به! اين هم محمد مسيح كه توي كارگاه وبلاگ‏نويسي كه صبح همون روز برگزار شد، خودش رو كشت تا بتونه مجري رو راضي كنه كه حرف بزنه، سوم رياضي بود... http://www.masihm.com



    اين هم بچه خوبي بود! www.yaldaa.mihanblog.com


    البته با عزيزاني ديگر نيز آشنا شديم كه لينك وبلاگ‏هاي‏شان را در همين زير مي‏توانيد ببينيد.


    www.hajreza.persianblog.com کلي از افکار و صحبت هاشون استفاده کردم...


    http://aghbaba.blogfa.com انساني بسيار شريف، كه موقع ناهار خوردن كلي با هم حرف زديم، افتخاري بود...


    www.babazade.blogfa.com مجري بخش دوم کارگاه وبلاگ‏نويسي


    www.rooznameh.blogfa.com اين هم همونيه كه اونقدر بامزه‏س كه نميگه كدوم بود...


    ياعلي


    پ.ن:1-دوستان فرموده بودند كه چرا بيشتر در باره جشنواره ننوشته‏ام، بايد بگويم همين بود، اساسا جشنواره‏اي كه برگزار شد، نه در شان وبلاگ‏نويسان عزيز بود و نه در شآن برگزاركنندگان آن، اما به هر صورت زحمات عزيزان برگزاركننده حاكي از اوج خواسته قلبي‏شان مبني بر ارج‏نهادن تلاش‏هاي وبلاگ‏نويسان بود كه خود جاي بسي خوش‏حالي و شادماني دارد...
    البته شايد لازم باشد بگويم كه به 16 نفر از وبلاگ‏نويسان نيز به تفكيك موضوعات انقلاب، صهيونيسم، مذهبي و آزاد، جوايزي تعلق گرفت...


    2- بعضي از مراكز خبري به سخنگوي شوراي‏نگهبان اعتراض كرده‏اند كه چرا ورودي مجلس خبرگان را به روي غيرمجتهدين بسته است؟
    در جواب اين‏هايي كه عمدا چشمان خويش را بسته‏اند بايد گفت كه مرحوم شريعتي نزديك به چهل سال پيش لزوم مجتهد بودن اينچنين مجلسي را بيان كرده است، پس نتيجه مي‏گيريم كه اين‏هايي كه به اين لزوم اعتراض دارند، حتي از مرحوم شريعتي هم سال‏ها عقب هستند.

    سلام . لطفا تعداد پست هاي صفحه اولت رو كم كن ... خيلي زياده ... سرعت وبلاگت خيلي كم شده ....

    سلام به تو و ياد تو .
    که هر شيار زخمي زندگي را.؟اموزگاري ميکند.ياد تو که. مي رسد
    . اتش در خرمن خشک مي افتد و جسم و جانم را مي سوزاند.
    نگاه کن شکوفه هاي سيب شکوفته اند.اي رود اسماني تو ابروي عشقي.
    اي شارحه رنج هاي عظيم. اي ذبيع الله.
    سلام عرض ميکنيم خدمت يکان يکانه رهروان حضرت سيد شهدا.
    و سلام به ماه قبيله.؟

    سلام به آقاي شيهدان.

    اقاي دلهاي شکسته.
    اقاي دلهاي تنگ.سلام به ابروي عشق.؟

    اقاي عاشقان پاپتي؟
    اقاي بندگان خدا.ا

    لهي که راه تو بسلامت باشد.و رهروان تو.
    روزي که مي رفتي نبودم بي بدرقه رفتي؟
    در عوض حالا بيشتر از هزار سال است که عاشقان.
    در راه تو صف کشيدن.
    ولايت تو. همه دارايي ماست.؟
    فقط دوستي تو را پس انداز مي کنيم.؟
    تو که نام گراميت . حسين است.؟؟
    فرزند فاطمه.
    و علي.
    و پايتخت رهروي ات.
    دل يکان يکان مردم اينجاست..؟
    آي عشق.؟
    اردکني.
    اردکني..
    شمعي روشن ميکنم..

    به نورگير و هواکشي بي انديشم.
    که اسمش عاشوراست؟و عباس
    رو تيزي تيغه داس..
    رو تيزي تيغه داس..
    چکيده خون گيلاس..
    رو شانه هاي ديوار..
    پلاسيده گل ياس....
    امان از دست اين داس..
    امان از دست اين داس..؟

    بدرود

    همه بغض هاي جهان در گلويم



    اي حسين مظلوم
    عاشورا براي ما تشنگان حقيقت سيراب کننده جان است.
    الهام بخش ايمان .
    عاشورايت.ما را بياد حماسه و شهادت.
    خدا و رسول ..عدالت و شجاعت..

    نيايش و اشک.. سجاده و قران.
    بياد همه خوبيها ارزش ها. وفا ها. و دينداري ها.
    مي اندازد..؟اي حسين مظلوم.
    هنوز هم در جان ما علقه ي عطش جاريست.
    و ما تشنه لب فرات يم..اي.کبوتر اهو چشم.
    ما به تو عشق ميورزيم.
    و در بندگي تو مسريم.؟

    زمين را به نام تو کشت مي کنيم.
    خانه را بنام تو بنا ميکنيم.
    قدم قدم به سمت توايم.
    نهال من به دست توست
    ولايت تو ادمي را ورز مي دهد.؟
    اي که .رهروي ولايتت را.
    بي هيچ عوضي به ما عطا فرموده است
    وقتي که به ولايت شما تفکر ميکنم..

    انوقت ديگر ميدانم که نسيم ها از کجا مي ايند.

    گل ها براي چه مي شکوفند..
    برف ها چرا اب ميشوند؟
    و پرستو ها چرا به خانه باز ميگردن..

    که وقتي در راه شمايم.؟
    زمين زير پاهايم قرص است..
    و اختران به من نزديکترن..
    که دوستي با شما..؟
    مثل هواي صحبدم است..
    غروب عاشورا شب مي شود.
    و شبي چنان مجروع.سرد و سنگين

    از کنار تو ميگذرد..
    دست تو بر شب طولاني..
    تنهاي زخمي..
    و خوابهاي اشفته کودکان مرحم ميگذارد...
    در چنين شب غليظ.

    براي يک يک کودکان زخمي و دلتنگ.
    لالااي گفتي.زن هاي داغدار.
    سر به شانه تو گذاشتن..
    طايفه پرندگان زخمي را. در کنار گرفتي.
    پرهاي شکسته را وصله زدي.

    دلهاي مجروع را مرحم گذاشتي.
    زينب جان تو در سلسله ي زنجير ها.
    در قافله دلتنگها. و اسيران. در ان همه غمناکي.
    داغدار و دلشکسته چون سروي سبز و خدنگ.ايستاده بودي.
    چگونه در برابر فاتحان خون برادرت حسين.

    فاتحانه تبارت ايستادي.
    تو که از دلتنگي نماز را نشسته ميخواندي..
    زينب جان.
    ايستادي خداوند را ستايش کردي. و پس از ان.؟
    در جامه زني که همه بد عهدان ستم کاران ظلم کنندگان.

    به تبار. فرستاده خدا . مردم کوفه مي گفتي.؟
    مردم کوفه مردم مکار فريبکاران اي مردمان که ارجمند نيستد.
    ديگر بگريد.که تا دنيا دنياست. براي اين فريبکاري.
    چشم هايتان گريان. و سينه هاتان سوخته باد.

    شما پيمانتان دروغ..رسم تان دغلي.که چراغ ايمانتان نوري ندارد.
    مردماني لاف زن و بلند پرواز متظاهر.متظاهريد و حيله گر.
    شما که دوستتان را ميکشيد. و دشمن را گرامي ميداريد.
    چون ميوه خرابي در دل خراب و در ظاهر سبز و رنگارنگ.

    شما تا چه پاي زشت کاريد.
    چه زشت کاريها کرديد . با اين حيله ها و ستمکاري ها.
    خشم خداوند را خريديد.و خود در اتش جاويدانه جهنم ..
    با اين حيله گري و ستم بهشت را با دوزخ معامله کرديد.

    حالا گريه کنيد که شما سزاوار گريستنيد..
    با اين بدکاري..؟؟؟




    با عرض سلام خدمت دوست گرامي و همچنين عرض تسليت به مناسب شهادت ابوالفضل العباس(ع) و ابا عبدالله الحسين (ع)كه راه آنها در جهت اسلام حفظ دين جزاين نبود از شما دوستان گرامي مي خواهم كه نگذاريد خون اين شهيدان گرامي پايمال گردد و به جاي عزاداري و گريه كردن براي آن ها بايد گامي برداريم در جهت هدف و اجراي كاري كه اين سروران گرامي درجهت آن شهيد شدن يعني اجراي امر به معروف ونهي از منكر

    http://trustee.mycloob.com

    بسم رب الحسين

    سلام آشنا

    اين نوشتت داره ديوونم ميكنه

    چجوري تونستي اينقدر دقيق هر چي تو دلم داشتم و كلمه براي گفتنش پيدا نميكردمو بيان كني‏؟

    حرفات بدجوري حرف دل منه

    .........................

    حق نگهدارت

    سلام رفيق.

    خوبي؟

    من هم تسليت ميگم.

    مرسي كه بهم سر زدي.

    خوشحال شدم.

    وبلاگ خيلي باحالي داري.

    آفرين.

    بازم بيا پيشم.

    ياعي.

    جانا سخن از زبان ، نه ، بهتره بگم از دل ما ميگويي . حرفات بدجوري به دلم نشست . بدجور .

    ديگر هيچ

    مولا حسين پشت و پناهت

    حق نگهدارت

    با سلام و عرض تسليت خدمت حضرتعالي ان شاءالله در يك فرصت منسب مطالب شما را خواهم خواند ،اما با يك پيام شما را به خدا مي سپارم :

    روز تاسوعاي 1427 قمري است ، روز محاسبه نفس است . امروز بايد ، مجموعه محرمهايي كه در طول عمر بر ما گذشته زير بررسي بياوريم و در كنار ميز محاكمه وجدان كه همان نفس لوامه است ، قرار دهيم و خود را محكوم كنيم كه ، " اين چه عزاداري است كه تاكنون كرده ايم . لباس سياه بر تن كردن ، ولي سر سفره تفكرات يزيدي نشستن ، دهن كجي به حسين است . " لباس سياه بر تن داريم ، به نشانه عزادار بودن ، براي كسي كه در روز عاشورا با اشد شكنجه به شهادت رسيده ، فقط ما تا امروز احيا كننده مظلوميت او بوده ايم ، در حالي كه اين پنجاه درصد قضيه است . ما بايد شعار عاشورا را مد نظر قرار دهيم . امام حسين چرا به شهادت رسيد مهم است ، و الي شهادت افتخار اولياء است .ما فقط براي شهادت او گريه مي كنيم، در حالي كه اين يك جرقه است و نقطه عطفي براي رجوع به مكتب آزادي بخش ابي عبدالله است . . . . ادامه : ehyagari.parsiblog.com