كوه سنگين بود. دل پر از بار غم. اشك جاري شد. چشمه اي جوشان شد.
كوه زخمي بود. آب رنگي شد.
آن طرف تر مردي ... آب را نوشيد. در دلش زخم روييد. گريه كرد او هم. تا به صبح ناليد.
بگذريم. شعري خواندم از شما و بديهه اي طراويد به ذهن من!